نبض زندگی مامان و بابا...

عید قربان و کهیر زدن مامانی

1395/6/29 8:24
نویسنده : مامان
239 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامانی

خوبی عشق مامان؟ مامانی چند روز مریض شد. غمگین  

عید قربان بود ظهر رفتم خونه مامان اینا و از سر محبت هی بهم گفتن بخور تقویت شی ... بخور تقویت شی ... من هم در حد توان آبگوشت بره و کبابشو خوردم ... شب هم رفتم خونه مامان همسری و اونجام گوشت بره و تعارف زیاد... هیچی دیگه از روز بعدش که از سرکار اومدم خونه ناهار بخورم احساس کردم بدنم داغه ، دستم خارید وقتی نگاش کردم ترسیدم آخه به طرز وحشتناکی کهیر زده بود... کم کم روی اون دست... روی پاها ...  . خنکی زیاد خوردم اما افاقه نکرد. خیلی بی حال بودم . فرداش تا شب چشامم ورم کرد... کل بدنمو گرفت . گفتم نکنه خدای نکرده روی نی نی خوشکلم اثر بدی بذاره .... رفتم دکتر و بهم قرص و آمپول و اسپری و پماد داد... آمپول رو گفت اگه ازونا استفاده کردی و اثر نداشت بزن . شب با همون قرص و اسپری و پماد گذروندم . نماز صبح پاشدم دیدیم چشام باز نمیشه . رفتم تو آینه نگاه کردم واااااای چه ورمی کرده بود . چقد وحشتناک شده بودم . نمازو خوندیم و با همسری فوری رفتیم بیمارستان آمپول رو زدیم . از بعداز ظهر رو به بهبود بودم ... خلاصه تا جمعه خیلی بهتر شدم .

جمعه شب دیگه اثری روی صورتم نبود . اما پاهام هنوز خوب نشده بود . که اونم تا دو روز بعدش خوب شد...

پریشب خواب دیدم یه دختر چند ماهه دارم و روم نمیشه بهش بگم مامانی! باورم نمیشد که دختر منه . از خواب بیدار شدم . چه حس خوبی بود ...

خداکنه این چند ماه انتظار زودتر تموم شه و شما عشق نازم به من و بابایی اضافه شی..

این روزا خیلی خوابالوام . خیلی بیش از حد خسته ام و دوست دارم همش بخوابم . به سختی صبحها پا میشم و میام سرکار. ای کاش واسه خانم های باردار ساعت کاری رو کم می کردن . خواب آلود

خدای مهربونم ؛ مواظب نی نی من و بابا باش...

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان اکرم
29 شهریور 95 9:27
سلام خواهر جان. مبارکه به سلامتی انشاءالله صحیح و سالم به دنیا بیاد. منم مثل شما سر کار میرم خیلی سخت بود برام دوران حاملگی مخصوصا ماههای آخر به هر حال تموم شد شما هم به نظرم زیاد گرمی خوردی همه گوشتهایی که خوردی گرمی بوده و کهیر زدی. مراقب خودت باش هر وقت گرمی زیاد خوردی یا تنت داغ بود کاسنی رو فراموش نکن عالیه. سوالی کمکی چیزی خواستی در خدمتم _______________ ممنونم مامان آیه سادات خدا براتون دخترتون رو حفظ کنه دعا کنید منم زودتر نی نی مو بغل بگیرم . .. آره من کلا خودم گرمی داشتم و گرمی هم خوردم دیگه نور علی نور شد... میگم مامان اکرم ... اصولا سادات عید غدیر هدیه میدن ... منم هدیه میخوام